شاعر : یاسین قاسمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل
بـباررحـمت خود را،هـمیشه بـارانی دلم هوای تو کرده خودت که میدانی
دومـاه گـریه برای عـزای تو کم بود چه میشودکه هـمیـشه مرا بگـریانی
به هرمحله که رفتم به چشم خود دیدم نـداشت غـیر در خـانـه تو خـواهـانی تورا به جان عزیزت بیا ازاین خانه مرا جـدا مکـن آنـی و کـمـتر از آنـی غـریبه نیست کسی که غـریـبه میآید چهزود میشود اینجا کسی خودمانی نـگـاه توبه سـیـاهی جُـون قـیـمتداد گـران شـدنـد غـلامـان تو به ارزانـی به درد تو که نخـوردم اگرچه میدانم ولـی بـه کـار مـیآیـم بـرای دربـانـی دوبـاره آمـدهانـد ودوبـاره جـا مـانـدم نـمیشـودکه مـرازائـرت بگـردانی؟ چـرا لـباس تو را از تـنت درآوردنـد که اینـچـنـین ته این قـتـلگـاه عـریانی